موضوع: "ماه رمضان"

شجاعت و شهامت امام حسن علیه السلام

 
متأسفانه برخی می پندارند که شجاعت امام حسن مجتبی-علیه السلام- کمتر از امامان دیگر بود و در میدان نبرد، شهامت و شجاعت لازم را نداشت و به همین جهت، از جنگ فاصله گرفت و زمام امور را به معاویه سپرد.

امام حسن-علیه السلام- فرمود: [الشُّجاعَةُ] مُوَافَقَةُ الْأقْرَانِ وَالصَّبْرُ عِنْدَ الطِّعَان؛[1] [شجاعت، یعنی] پايدارى در ميادين نبرد، و دليرى هنگام پيشامدهای ناگوار.

متأسفانه برخی می پندارند که شجاعت امام حسن مجتبی-علیه السلام- کمتر از امامان دیگر بود و در میدان نبرد، شهامت و شجاعت لازم را نداشت و به همین جهت، از جنگ فاصله گرفت و زمام امور را به معاویه سپرد. این تصور، پنداری است باطل یا اینکه گوینده آن، از روی غرض ورزی به این سخن دامن می زند. در این نوشتار، به گونه ای مختصر در پی آن هستیم که نادرستی چنین پنداری را روشن نماییم.

در آغاز، لازم است چیستی شجاعت و اهمیت و نشانه های آن بررسی شود.

ادامه »

فراز قرآنی، پیام ربانی

#فراز_قرآنی_پیام_ربانی
#سی_نکته_سی_جزء
#جزء_اول 2
فراز چهارم: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَن یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعَى‏ فىِ خَرَابِهَا أُوْلَئکَ مَا کاَنَ لَهُمْ أَن یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائفِینَ لَهُمْ فىِ الدُّنْیَا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فىِ الاَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ(114- بقره)

وای بر آنان که مساجد را خراب می کنند
در این آیه شریفه، کسانی که نمی گذارند در خانه های خدا، نام او یاد شود و همتشان را صرف تخریب مساجد می کنند جزء ستمکارترین افراد شمرده شده اند. بر اساس شأن نزولی که برای آیه گفته شده(11)، منظور از تخریب مسجد، ویران کردن آن با کلنگ و سایر ابزار های تخریب و انهدام است؛ درست مانند کاری که آل سعود و آل خلیفه با مساجد بحرین کردند و یا همانند جنایتی که مزدوران آنها در مورد مسجد و بارگاه سامراء روا داشتند.

سپس مى‏فرماید: مسلمانان و موحدان جهان باید آن چنان محکم بایستند که دست این ستمگران از این اماکن مقدس کوتاه گردد و احدى از آنان نتوانند آشکارا و بدون ترس و وحشت وارد این مکانهاى مقدس شوند.

مرحوم طبرسی در تفسیر این آیه چنین گزارش می دهد: مشرکان مکه نیز با منع پیامبر اسلام ص و مسلمانان از زیارت خانه خدا عملا به سوى خرابى این بناى الهى گام برمى‏داشتند.(12) بر این اساس می توان گفت کسانی که با متروک گذاشتن مسجد به نوعی باعث تخریب آن می شوند نیز گرفتار خواری دنیا و عذاب شدید آخرت خواهند شد.

فراز پنجم: وَ مَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ (130- بقره)
احمق کیست؟
در فارسی، سفیه به کسی گفته می شود که بی‌عقل، کم‌خرد، ساده‌لوح، کودن یا همان احمق باشد. این معنا در عرف جامعه به کسی اطلاق می شود که در مناسبات اجتماعی خود بسیار ضعیف تر از دیگران بوده یا به طور کلی از انجام آن ناتوان باشد؛ اما در فرهنگ قرآن، بی عقل کسی است که از کیش ابراهیم علیه السلام که همان آیین توحید و خداپرستی است روی برگرداند.

قرآن کریم اعراض از صراط مستقیم و دین را حماقت محض می داند؛ دینی که در هر عصری تعریف خاص خودش را دارد. هر چند محورهای اصلی دین همیشه ثابتند و بی تغییر؛ اما فروعاتی هم هستند که بسته به شرایط مردم و زمان، متغیرند؛ بنابراین منظور از دین در زمان کنونی همان است که خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله آن را تعلیم کرد و امامان معصوم علیهم السلام پس از او آن را تبلیغ و ترویج دادند.

بر این اساس، هر کس به هر اندازه که از این جاده دین، خارج شود به همان اندازه بی عقل است و احمق. در این معادله قرآنی، میزان بهره هوشی یا نوع مدرک تحصیلی کاملا هیچ نقشی ندارد؛ بلکه شاخص بهره عقلی میزان عبودیت است و بس.

با این تحلیل، وضعیت آن کشیش قرآن سوز و آنان که دست به قلم بردند و کاریکاتورها کشیدند و نیز به ظاهر فرهیختگانی که با شریعت بیگانه اند کاملا روشن می شود؛ چرا که ارزش انسان به عقل اوست و اینها از عقل بهره ای ندارند.

از امام صادق علیه السلام پرسیدند: عقل چیست؟ فرمود: مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ؛ آن چیزی است که خداوند رحمان با آن عبادت می شود و بهشت با آن به دست می آید.(13)
———–
پی نوشت:
(1) آیه 185 سوره بقره
(2) امام باقر علیه السلام فرمود: لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَانَ؛ برای هر چیزی بهاری است و بهار قرآن ماه رمضان است. الکافی ج2ص630
(3) « شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ » آیه 185 سوره بقره
(4) مجمع البیان ج1ص118
(5) « وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً » آیه 82 سوره اسراء
(6) المیزان ج1ص45
(7) همان ص46
(8) همان ص152
(9)الکافی ج4ص63
(10) تفسیر نمونه ج1ص332
(11) اسباب نزول القرآن(واحدى)، ص 39
(12) مجمع البیان ج‏1ص361
(13) الکافی ج1ص11

فراز قرآنی، پیام ربانی

#فراز_قرآنی_پیام_ربانی #سی_جزء_سی_نکته
#جزء_اول 1

(سنت حسنه ختم حداقل یک جزء از قرآن کریم در ماه رمضان، ماه نزول قرآن(1) و بهار آن(2)، فرصت مناسبی است تا در کنار این انس لفظی، در معنا و مفهوم آن نیز بیندیشیم و در این فرصت پیش آمده، جان را به نور معارف بی بدیلش جلا بخشیم. به این امید که این مقدمات ما را به آن سرانجام نیک که عمل به قرآن و رسیدن به یک جامعه شکوهمند قرآنی است نزدیک کند.

در راستای کمک به تحقق این مهم بر آن شدیم تا فرازهایی از معارف و نکات موجود در هر جزء از قرآن کریم را به شکل روزانه (هر روز چند نکته از جزء همان روز) با تکیه بر تفاسیر معتبر اسلامی به مانند المیزان و نمونه و نیز بحثهای تفسیری حضرت آیت الله جوادی آملی تنظیم کرده و به مقدار حوصله یک مقاله کوتاه به شما خوانندگان گرامی تقدیم نماییم.)

5 ویژگی نجات‌بخش در متقین:
فراز اول: ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ(2) الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ(3) وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَ بِالاَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ(4- بقره)
تنها متقین هستند که از قرآن بهره می برند:
در آیه دوم سوره بقره، خداوند متعال قرآن را مایه هدایت متقین معرفی می کند ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ با اینکه این کتاب برای هدایت تمام انسانها نازل شده است(3)؛ اما چون تنها متقین هستند که به رهنمودهای آن گوش می دهند و از آن بهره می برند؛ پس صحیح آن است که بگوییم: قرآن تنها همین گروه را هدایت می کند(4) و دیگران چون گوش و چشم به روی قرآن بسته اند، بهره ای از هدایتگری آن نمی برند و حتی در مواردی زیان هم می بینند.(5)
آنچه باعث می شود تا متقین از قرآن بهره مند شوند پنج خصلت است که آنها با تکیه بر فطرت پاک خدادی صاحب آن شده اند(6) آن پنج خصلت عبارتند از: به نادیدنی هایی که وحی از آن خبر می دهد ایمان دارند (یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ)، داشتن ارتباط با خدا (یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ)، بی هیچ چشمداشتی از هر آنچه که خدا روزی آنها کرده است به دیگران انفاق می کنند (ممِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ)، به آنچه که بر تو و پیامبران پیش از تو وحی کردیم ایمان دارند (یُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ) و به جهان پس از مرگ، ایمان دارند و هرگز آن را فراموش نمی کنند(7) (بِالاَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ)
فراز دوم: وَ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبرْ وَ الصَّلَوةِ (45- بقره)
در سختی ها و مشکلات زندگی از صبر و نماز مدد بگیرید
استعانت یعنى کمک خواستن و این وقتى است که انسان به تنهایى نتواند مشکلی را که پیش آمده بر وفق مصلحت خود برطرف سازد. خداوند متعال فرمود: اِسْتَعِینُواْ بِالصَّبرْ وَ الصَّلَوةِ؛ در سختی ها و مشکلات خود از صبر و نماز کمک بگیرید که این دو، بهترین وسیله براى پیروزیند؛ چون صبر در هر بلا و حادثه عظیمى آن را کوچک و ناچیز ساخته و نماز هم که توجه به خدا و پناه بردن به اوست، روح ایمان را زنده مى‏سازد و به آدمى مى‏فهماند که به جایى تکیه زده که ویران شدنی و از هم گسستنى نیست.(8)
در برخی روایات، روزه به عنوان مصداقی برای صبر معرفی شده است که افراد می توانند برای پیروزی بر مشکلات خود از آن کمک بگیرند.(9)
فراز سوم: أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن یَفْعَلُ ذَالِکَ مِنکُمْ إِلَّا خِزْىٌ فىِ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلىَ أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون‏ (85- بقره)
برخورد گزینشی با دین محکوم است
خداوند متعال در این آیه با ذکر نمونه ای از برخورد گزینشی با دین، این عمل را به شدت محکوم کرده و آن را موجب خفت دنیا و عذاب آخرت معرفی می کند.

در این مثال، عده ای مورد عتاب الهی قرار می گیرند که مردم بی گناه را می کشتند و از خانه و کاشانه شان آواره می کردند و توجهی به دستور دین در حرام بودن این کار نداشتند در عوض فدیه دادن و آزاد کردن اسیرانشان که این هم دستور دین است را چون به نفعشان بود تمام و کمال قبول داشتند و به آن عمل می کردند. قرآن کریم با بیان این نمونه به تمام کسانی که ملاک عمل کردنشان به دین، خواهش ها و خوشایندهای نفسانی آنهاست هشدار داده و ضمن منع آنها از چنین برخورد سلیقه ای با دین، همگان را از عواقب دنیایی و عذاب اخروی آن بر حذر می دارد.
به تعبیر دیگر اثر ایمان و تسلیم، آنجا ظاهر مى‏شود که قانونى بر ضد منافع شخصى انسان باشد و آن را محترم بشمارد وگرنه عمل به دستورات الهى در آنجا که حاف0منافع انسان است، نه افتخار است و نه نشانه ایمان و لذا همیشه مى‏توان از این طریق، مؤمنان را از منافقان شناخت؛ مؤمنان در برابر همه قوانین الهى تسلیمند و منافقان طرفدار تبعیض.(10)
متاسفانه کم نیستند کسانی که از مجموع بایدها و نبایدهای دین، تنها بخشی را قبول داشته و به آن عمل می کنند که نفعی به حال دنیایشان داشته باشد؛ روزه را می گیرد چون به رژیم و تناسب اندام او کمک شایانی می کند ولی حجاب را قبول یا چندان توجهی به آن ندارد زیرا مانع از جلوه گری او در کوی و برزن است.
در فرهنگ قرآن، انسان سعادتمند کسی است که تمام باید ها و نبایدهای دین را به چشم نسخه ای شفا بخش از یک پزشک زبردست می بیند که عمل دقیق و کامل به آن، ضامن سلامت اوست.

فلسفه استفاده از واژه «کل» در دعای ماه مبارک رمضان

حلول ماه رمضان مبارک

فلسفه استفاده از واژه «کل» در دعای ماه مبارک رمضان چیست؟

اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ.

 

پاسخ:
بدون شک انسان در مکتب اسلام، از جایگاه والایی برخوردار است و درواقع اگر انسانیت انسان زنده نگه‌داشته شده، در سایه دین خدا، مخصوصاً دین مبین اسلام است؛ قرآن کریم که کتاب آسمانی ما است، ارزش‌ها و امتیازات فراوانی برای انسان بیان می‌کند که به‌عنوان نمونه به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌شود:

1) مسجود فرشتگان الهی است.

2) ظرفیت علمی انسان بزرگ‌ترین ظرفیتی است که یک مخلوق می‌تواند داشته باشد.

3) فطرت انسان خداشناس است و در عمق وجدان خود به خدای خویش آگاهی دارد.

4) او مختار آفریده‌شده است. (1)

البته سرزنش‌هایی هم متوجه آنان شده است، از قبیل اینکه «انسان بسیار ظالم و کفران کننده‌ نعمت‌های الهی است» (2) و این سرزنش‌ها به بُعد طبیعی و مادی انسان برمی‌گردد و اصل در انسانیت انسان همان بعد مجرد اوست که او می‌تواند با اختیاری که دارد استعدادهای بعد مجرد خویش یا بعد مادی‌اش را به فعلیت برساند؛ باوجوداین امتیازات و خوبی‌هایی که انسان دارد، به کار بردن واژه کل در دعاها ناظر به ارزش‌گذاری به انسان نیست، مخصوصاً اگر این توهم در ذهن انسان برسد که پس انسان‌محور همه هستی است و درواقع یک نوع تفکر انسان‌گرایی و اومانیستی در ذهن انسان پدید آید؛ البته انسان دارای ارزش بسیار والایی است ولی ‌نه در آن حد که به انسان‌محوری بگراییم و خود همین دعاها که گفتگوی باخدا است یک نوع ارزش برای انسان به‌حساب می‌آید، زیرا مگر کم است که یک موجود ناقص فقیر با یک موجود کامل در حد اعلی و غنی و… گفتگو نماید و همه خواسته‌هایش را بدون دغدغه و بی‌پرده به او بگوید.

برای بیان: فلسفه کاربرد واژه «کل»، ناگزیر از بیان مقدمه‌ای هستیم و آن اینکه دعا نوعی ارتباط است میان انسان و خداوند و این ارتباط با خداوند آدابی دارد که در کتاب‌ها مفصل بیان‌شده است. (3)

یکی از آداب و شرایط دعایی که به مورد اجابت می‌رسد این است که برای مؤمنان دیگر نیز دعا کنند، درواقع بعد از حمد و ثنای الهی و صلوات بر محمد و آلش صلی‌الله علیه و آله وسلم مهم‌ترین بعد دعا این است که برای دیگران دعا کنند، در حقیقت این نوع از دعا، همه مرزها، حصارها و قیدها را می‌برد و یک انسان مسلمان با یک امت بزرگ اسلامی در طول تاریخ و درروی زمین، ارتباط برقرار می‌کند، همان‌گونه که صلوات بر محمد و آل او انسان را با ولایت آسمانی مرتبط می‌سازد؛ تعمیم دعا برای مؤمنان، محبوب خداوند است و آن دعا را اجابت می‌کند، زیرا وقتی انسان برای همه دعا می‌کند، خداوند یا همه را رد می‌کند یا بعضی را رد و بعضی دیگر را قبول و یا همه را قبول می‌کند، او کریم‌تر از آن است که همه را رد نماید.

این نوع از دعا کردن در کتاب خدا و روایات معصومین علیهم‌السلام مورد تأکید زیادی واقع‌شده است و هم‌چنین آمده است که خداوند ثواب صاحب دعا را به عدد هر مؤمنی که دعایش شامل او شود، حسنه می‌دهد و هر مؤمنی که این دعا شاملش شود، روز قیامت برای او شفاعت می‌کند؛ (4) از امام صادق علیه‌السلام نقل‌شده که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله وسلم فرمود: هیچ مؤمنی نیست که برای مؤمنین و مؤمنات دعا کند، جز اینکه خداوند مثل آنچه را که برای آن‌ها دعا کرده است، از جانب هر مؤمن و مؤمنه‌ای که درگذشته از اول آفرینش یا کسانی که در آینده می‌آیند تا روز قیامت، بازمی‌گرداند و در روز قیامت که دستور برسد فلان شخص را به جهنم ببرید، مؤمنین و مؤمنات عرض می‌کنند، خدایا این شخص در دنیا برای ما دعا می‌کرد، شفاعت ما را در حق ایشان قبول نما، خداوند هم شفاعت آن‌ها را در حق دعاکننده قبول می‌کند و او از رفتن به آتش نجات می‌یابد. (5)

جالب اینجاست که این‌گونه دعا کردن و تعمیم دادن به همه مؤمنان در دعاهای وارده از معصومین علیهم‌السلام فراوان به چشم می‌خورد که یک نمونه آن، دعای وارده در ماه رمضان است که بعد از نمازهای واجب یومیه خوانده می‌شود، در صحیفه مبارکه سجادیه که دعاهای امام سجاد علیه‌السلام است، دعاهای زیاد با این شیوه آمده مثلاً دعای هفدهم، نوزدهم، دعای بیست و هفتم که امام برای مرزداران کشورهای اسلامی دعا می‌کنند؛ پس عمومیت دادن در دعاها و دعا کردن برای دیگران در منابع اسلامی، اعم از قرآن (مثل آیاتی که با ربنا شروع می‌شود) و روایات بسیار آمده است؛ فلسفه عمومیت دادن را نیز خود پیشوایان معصوم علیهم‌السلام بیان فرموده‌اند و آن این است که این‌گونه دعا کردن زودتر به هدف اجابت می‌رسد؛ (6) به دیگر بیان، اسلام دینی است اجتماعی که پیام‌ها، دستورها، احکام و عبادات آن متوجه همه مردم است و درواقع می‌خواهد با این‌گونه پیام‌هایش، روح اجتماع را زنده کنند، مثلاً دستور به نماز جماعت، نماز جمعه، حج، خمس، زکات و حتی در دعا کردن برای دیگر برادران و خواهران، اجتماعی بودن خود را به نمایش گذاشته است.


پی‌نوشت:
1) حایری تهرانی، مهدی، شخصیت انسان ازنظر قرآن و عترت، بنیاد فرهنگی امام مهدی، چاپ اول، 1373، ص 105-114.
2) ابراهیم، آیه 34
3) ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365، جلد 2، صفحه 488-472.
4) الآصفی، محمدمهدی، الدعا عند اهل‌البیت علیهم‌السلام، انوار المهدی، چاپ اول، 1418 ق، صفحه 154-155.
5) همان، صفحه 156، به نقل از امالی طوسی، جلد 2، صفحه 15
6) اصول کافی، جلد 4، صفحه 242