چرا شبانه و مخفی؟

چرا حضرت فاطمه زهرا(س) خواست شبانه و مخفي به خاك سپرده شود؟ آيا محل دفن ايشان معلوم نيست؟

پاسخ:
واقعيت آن است كه قضاوت قطعي دربارة اين كه چرا فاطمه زهرا(س) خواست شب و مخفيانه دفن شود، مشكل است.

درعين حال بعضي احتمالات در اين مسئله تقويت مي شود، با توجه به برخي رواياتي كه دراين زمينه وجود دارد. احتمال دارد وصيت حضرت زهرا(س) مبني بر شب دفن نمودن حضرت ان باشد كه حضرت زهرا مي خواست با اين وصيت نارضايتي و ناخشنودي خود از برخي مسلمانان (به ويژه ابابكر و عمر) را اعلام نمايد، چنان كه حضرت در بستر بيماري از مسلمانن شكايت نموده و فرمود: به خدا دنياي شما را دوست نمي دارم و از مردان شما بيزارم! درون و بيرونشان را آزمودم و از آنچه كردند ناخشنودم! … نفرين بر اين مكّاران… واي بر آنان! چرا نگذاشتند حق(واليت امام علي) در مركز خود قرار يابد و خلافت بر پايه هاي نبوت استوار ماند؟.[1]

در برخي از روايات و متون تاريخي تصريح شده است كه حضرت زهرا(س) وصيت نمود كه ابابكر و عمر در تشييع جنازة او شركت نكنند.[2] از امام صادق(ع) سؤال شد كه چرا حضرت زهرا(س) شبانه دفن شد؟ حضرت فرمود: لانّها أوصت أن لا يصلّي عليها الرّجلان العربيان؛[3] حضرت زهرا(س) وصيت نمود كه آن دو مرد (ابوبكر و عمر) بر او نماز نخوانند. امام علي(ع) نيز طبق وصيت فاطمه زهرا(س) عمل نمود و او را شب دفن نمود.[4] در صحيح بخاري آمده است: شوي او شبانه او را به خاك سپرد ورخصت نداد تا ابوبكر بر جنازة او حاضر شود.[5]

بنابراين، با اين وصيت، حضرت زهرا(س) خواست نارضايتي خود از مردم، (به ويژه ابابكر و عمر) اعلام نموده و افكار عمومي را در طول تاريخ به اين نكته جلب كند كه دختر پيامبر از برخي مسلمانان راضي نبوده و دستگاه حكومت نسبت به خاندان پيامبر(ص) ستم روا داشته است. هم چنين از اين طريق، مظلوميت حضرت علي، غصب خلافت او و غصب فدك فهميده شود.

اكنون بسياري از اهل سنت معتقدند كه حضرت زهرا(س) در نهايت از آن دو نفر راضي شده بود و يا غصب خلافت و نارضاتي حضرت فاطمه(س) و حضرت علي(ع) را در اين مسئله قبول ندارد.

مخفي نگه داشتن قبر حضرت اين پرسش در اذهان عمومي به وجود مي آورد كه چرا قبر دختر و تنها باقيمانده و يادگار پيامبر اسلام(ص)با آن عظمت مخفي باشد؟ مگر چه ستمي بر او روا داشته شده است؟ دانشمند ارجمند جعفر شهيدي مي نويسد: … به هر حال پنهان داشتن قبر دختر پيغمبر ناخشنود بودن او را از كساني چند نشان مي دهد و پيداست كه او (فاطمه زهرا(س)) مي خواسته است با اين كار آن ناخشنودي را آشكار سازد.[6]

شايد مسئلة مخفي نگهداشتن قبر، اعلام مخالفت علي(ع) با خلفاي وقت و غاصبين خلافت باشد. متأسفانه روشن نيست كه قبر دختر پيامبر در بقيع است و يا در خانةحضرت زهرا(س).[7] برخي معتقدند كه فاطمه زهرا(س) را در بقيع دفن نمودند،[8] ولي براي پنهان داشتن قبر،صورت هفت قبر درست كردند[9] و به روايتي چهل قبر ساختند تا قبر اصلي مخفي بماند. اين قرينه اي است كه قبر داخل خانه نبوده، زيرا خانة محقر دختر پيغمبر جاي ساختن اين همه صورت قبر را نداشته است. نيز روايتي در بحار ديده مي شود كه مسلمانان بامداد شبي كه دختر پيغمبر به جوار حق رفت، در بقيع جمع شدند و در آنجا چهل قبل تازه ديدند.[10]
ا—————
پاورقي:
[1] اعيان الشيعه، ج 2، ص 469؛ بحارالانوار، ج 43، ص 206 - 207؛ جعفر شهيدي،زندگاني حضرت فاطمه(س)، ص 150 - 151.
[2] بحارالانوار، ج 43، ص 206- 207.
[3] همان؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 504.
[4] طبقات الكبري، ج 8، ص 18 - 19.
[5] صحيح بخاري، ج 5، ص 177.
[6] جعفر شهيدي، زندگاني حضرت فاطمه، ص 165.
[7] زندگاني حضرت فاطمه، ص 162.
[8] همان، ص 165.
[9] بحارالانوار،ج 43، ص 182.
[10] زندگاني فاطمه زهرا، ص 165.

دلايل تربيتي سكوت امام علي (علیه السلام)

دلايل تربيتي سكوت امام علي (ع)در مقابل (قتل حضرت زهرا (س) چيست؟پيام اين كار مورد نظر است.

پاسخ:
موضع گيري در برابر حوادث وپيشامدها به ويژه در شرائط بحراني دقت نظر وجامع انديشي وآينده نگري قابل توجهي را مي طلبد نظيرتشخيص مصلحت ها واولويتها ، چگونگي ورود وخروج پيروزمندانه در صحنه وديگر مسائلي كه از ويژگي هاي رهبري، رهبران خردمند جامع وكامل وآينده نگر است و حادثه شهادت حضرت زهراي مرضيه (وعدم اقدام چكشي وجنگي از سوي رزمنده اي استوار وخستگي ناپذير، وجامع انديشي وآينده نگري بي نظير نمونه اي از آن پديده هاي اجتماعي است كه برخي از اشارات آن بزرگوار گوشه هايي از پرده حوادث آن روزگار را نمايان مي سازد نظير:

1- حفظ وحدت كه از بزرگترين نيازمنديهاي جامعه اسلامي نوپا وتازه شكل گرفته وجوان آن روزگار بود، به ويژه با توجه به خطر دشمن خارجي .
2- تباهي دين وتلاشهاي 23 ساله پيامبر ( در اثر كشمكشهاي دروني .
3- بازگشت جاهليت وكفر .
4- نداشتن ياران كارآمد ودر صحنه

ابن ابي الحديد مي نويسد : از امير مؤمنان روايت شده كه روزي فاطمه ( حضرتش را تحريض بر قيام واحقاق حق مي كرد ، در همان موقع صداي مؤذن شنيده شد كه مي گويد : اشهد ان محمداً رسول الله پس به فاطمه فرمود : آيا از خاموش شدن اين صدا از صحنه زمين خوشحال خواهي شد ؟ فاطمه گفت : نه ، علي فرمود : پس مطلب همان باشد كه منبهتوميگويميعنيقيامو روياروئي بر سر خلافت به نابودي اصل اسلام وبه خاموشي شعار اشهد ان …مي انجامد . (1)
ا—————
پاورقي:
1 ) حق با علي است ، مهدي فقيه ايماني به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد/ ج 11 / ص 113 .
و همچنين نقل است از آن حضرت كه:
نگاه كردم ديدم (براي احقاق حقم) جز اهل بيتم ياوري ندارم پس دريغم آمد تنها آنها را به پيكار وادارم وجانشان به خطر بيفتد ناگزير چشم هاي پر از خاشاك را فروبستم وبا گلوييكه گويا استخواني راه آنرا بسته (جرعه حوادث) را نوشيدم

عبودیت فاطمی،ارزش فاطمی

ارزش فاطمهٔ زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمهٔ زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) نبود، او صدیقهٔ کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را می‌اندیشد و می‌گوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ می‌شود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم اللَّه علیهم من النبیین و الصدیقین»(۱) «صدّیقین» پشت سر «نبیین» اند. این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمی‌کرد، صدّیقهٔ کبری نمی‌شد. اساس، بندگی خداست. نه فقط فاطمهٔ زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها)، بلکه پدر فاطمه هم - که مبدأ و سرچشمهٔ فضائل همهٔ معصومین اوست و امیرالمؤمنین و فاطمهٔ زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) قطره‌هایی هستند از دریای وجود پیغمبر - ارزشش پیش خدا به خاطر عبودیت است؛ «اشهد ان محمداً عبده و رسوله»(۲) اول، عبودیت اوست؛ بعد رسالت او. اصلاً رسالت - این منصب والا - به او داده شد، به خاطر عبودیت؛ چون خدا صنیعِ دست و مخلوقِ خود را می‌شناسد.۱۳۸۴/۰۵/۰۵
بیانات در دیدار جمعی از مداحان

ارزش فاطمه زهرا سلام الله علیها

ارزش فاطمهٔ زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمهٔ زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) نبود، او صدیقهٔ کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را می‌اندیشد و می‌گوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ می‌شود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم اللَّه علیهم من النبیین و الصدیقین»(۱) «صدّیقین» پشت سر «نبیین» اند. این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمی‌کرد، صدّیقهٔ کبری نمی‌شد. اساس، بندگی خداست. نه فقط فاطمهٔ زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها)، بلکه پدر فاطمه هم - که مبدأ و سرچشمهٔ فضائل همهٔ معصومین اوست و امیرالمؤمنین و فاطمهٔ زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) قطره‌هایی هستند از دریای وجود پیغمبر - ارزشش پیش خدا به خاطر عبودیت است؛ «اشهد ان محمداً عبده و رسوله»(۲) اول، عبودیت اوست؛ بعد رسالت او. اصلاً رسالت - این منصب والا - به او داده شد، به خاطر عبودیت؛ چون خدا صنیعِ دست و مخلوقِ خود را می‌شناسد. مگر در زیارت حضرت زهرا عرض نمی‌کنیم: «امتحنک اللَّه الذی خلقک قبلان یخلقک»؟(۳) در علم خدای متعال معلوم است که عمل من و شما چیست. ما در مقابل گناه و هوس و پول و نام نیک قرار می‌گیریم؛ آیا به‌خاطر به‌دست آوردن اینها حاضریم از شرف و ایمان و تکلیفِ خود و امر و نهی الهی دربارهٔ خود صرف‌نظر کنیم یا نه؟ این اختیار ماست. چه راهی را انتخاب خواهیم کرد؟ وقتی گفتن سخنی برای انسان ضرر مادی دارد، وقتی حرکتی هوس‌های گناه‌آلود انسان را برآورده می‌کند، ما سر دو راهی قرار می‌گیریم. کدام راه را انتخاب خواهیم کرد؟ راه هوس و گناه و پول را، یا راه پاکدامنی و تقوا و بندگی خدا را؛ یکی از این دو را انتخاب خواهیم کرد. انتخاب و اختیارِ ماست، اما خدای متعال می‌داند که ما چه راهی را اختیار خواهیم کرد؛ این در علم الهی هست. اگر شما انسانی هستید که این قدرت در شما وجود دارد که در مقابل کوهی از ارزش‌های مادی و برآورندهٔ هوس‌ها محکم بایستید و تکان نخورید، خداوند برای شما شایستگی‌هایی در نظر می‌گیرد. «و مریم ابنة عمران آلتی احصنت فرج‌ها فنفخنا فیه من روحنا»(۴) خدای متعال بیهوده به مریم این‌قدر لطف نمی‌کند. این، کلام قرآن است. او با همهٔ وجود پاکدامنی خود را حفظ کرد، لذا شایستهٔ این شد که مادر عیسی شود. حضرت یوسف در عین جمال و جوانی و برخورداری از عزت مادی در خانهٔ عزیز مصر، روی هوس خود پا گذاشت؛ لذا شایستهٔ مقام والایی شد که خدا به او داد؛ یعنی پیغمبری. خدا این را می‌داند که این بنده چنین جوهری دارد و این‌چنین ارادهٔ خود را صرف راه او خواهد کرد؛ لذا برای او مسؤولیت‌های بزرگ و سنگین دیگری - که هر کدام باز به نوبهٔ خود اجرهای بزرگی دارد - در نظر می‌گیرد. «امتحنک اللَّه الذی خلقک قبلان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابرة»(۵) خدای متعال می‌داند که فاطمهٔ زهرا در دوران زندگی چگونه انتخاب و اختیار خواهد کرد و چگونه قدم خواهد برداشت. عبودیت خدا معیار است. این شد برای ما خط روشن.۱۳۸۴/۰۵/۰۵
بیانات در دیدار جمعی از مداحان

فاطمه زهرا سلام الله علیها معجزه اسلام

این خود یک معجزهٔ اسلام است؛ یعنی فاطمهٔ زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) در عمر کوتاه خود به مقامی می‌رسد که سیدهٔ نساء عالمین (۱) است؛ یعنی از همهٔ زنان بزرگ و قدّیس طول تاریخ برتر است. این چه عاملی است، این چه نیروئی است، این چه قدرت متحول‌کنندهٔ عمیق درونی است که از یک انسان در این مدت کوتاه، می‌تواند یک چنین اقیانوس معرفت و عبودیت و قداست و عروج معنوی بسازد؟ خود این، معجزهٔ اسلام است.۱۳۸۶/۰۴/۱۴
بیانات‌ در دیدار مداحان اهل بیت(ع) به مناسبت میلاد حضرت فاطمه‌ی زهرا(س)